تعریف فعل durchpusten

تعریف فعل durchpusten (دمیدن): durch einen engen Raum blasen با معانی، مترادف‌ها، حروف اضافه، مفعول با حالت، اطلاعات دستوری، ترجمه‌ها و جدول‌های صرف.

فعل · haben · منظم · قابل تفکیک
durch·pusten

pustet durch · pustete durch · hat durchgepustet

انگلیسی blow through

durch einen engen Raum blasen

معانی

a.durch einen engen Raum blasen
z.معنی هنوز تعریف نشده است.

صرف معانی

کاربردها

هنوز استفاده ای تعریف نشده است.

مترادفات

هنوز هیچ مترادفی تعریف نشده است.

ترجمه ها

انگلیسی blow through
روسی продувать
اسپانیایی soplar
فرانسوی souffler
ترکی üflemek
پرتغالی soprar
ایتالیایی soffiare
رومانی sufla
مجاری átfújni
لهستانی przewiać
یونانی φυσώ
هلندی blazen
چکی profouknout
سوئدی blåsa igenom
دانمارکی blæse
ژاپنی 吹き抜ける
کاتالان bufar
فنلاندی puhaltaa
نروژی blåse gjennom
باسکی haizatu
صربی proći
مقدونی дува
اسلوونیایی pihati
اسلواکی fúkať
بوسنیایی proći
کرواتی prolaziti
اوکراینی продути
بلغاری продухвам
بلاروسی прадуваць
عبریלנשוף
عربینفخ
فارسیدمیدن
اردوہوا پھونکنا

ترجمه ها

صرف

pustet durch · pustete durch · hat durchgepustet

صرف
 

نظرات



ورود

⁵ فقط در کاربرد محاوره‌ای